جدول جو
جدول جو

معنی کالیوه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کالیوه کردن
سر گشته کردن شیدا ساختن: (ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا هین زهره را کالیوه کن زان نغمه های جانفزا) (دیوان کبیر)
تصویری از کالیوه کردن
تصویر کالیوه کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کالفته کردن
تصویر کالفته کردن
آشفته ساختن پریشان حال کردن: (ترا علت جهل کالفته کرد کزین صعبتر نیست چیز از علل) (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیاوه کردن
تصویر کلیاوه کردن
سرگشته کردن، گیج ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیو کردن
تصویر کالیو کردن
سر گشته کردن گیج کردن: (و بخاری از وی سر دماغ شود که مردم را کالیو کند تا اندیشه بشولیده شود) (کیمیای سعادت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیبره کردن
تصویر کالیبره کردن
Calibrate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کامیون کردن
تصویر کامیون کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی